چرا به هر کی اعتماد میکنم

چرا به هر کی اعتماد میکنم..

…چرا به هر کی اعتماد میکنم

 

چرا با هر کسی که درد و دل میکنم، با وجود اینکه فکر میکنم با بقیه ی آدم ها فرق میکند ولی یک روزی، یک جایی، باز هم به من ضربه می زند.

به خودتان بعد از یک تجربه‌ی ناخوشایند گفتید چطور باز به دیگری اعتماد کنم؟

چرا به دیگران اعتماد می‌کنید؟

 

در این شرایط بهتر است به خودتان مسلط باشید، گذشته را رها کنید و به سمت آینده بروید. برای اینکه از بقیه‌ی روزهای زندگی تان لذت ببرید و رشد کنید، باید از تجربه های گذشته تان درس بگیرید و اجازه ندهید که آینده‌ تان را تباه کنند.

 

یک داستان تکرارشونده که برای خیلی از آدم ها اتفاق می افتد.

خیلی ها با این داستان تکرارشونده رو به رو می شوند که به یک فرد اعتماد می کنند، درد و دل می کنند و بعد از همان فرد آسیب می بینند.

یک نگاه به رفتارتان کنید، شاید دارید اشتباه می کنید و راه درست را انتخاب نکردید. حد و مرز را در رابطه هایتان مشخص نکردید.

 

 

اصول اعتماد

 

اعتماد به دیگران اصولی دارد. اعتماد باید سنجیده و درست باشد.

مدل اعتماد کردن به دیگران تأثیر زیادی روی کیفیت زندگی تان می‌گذارد.

بدون شناخت واقعی از طرف مقابل، ناگهان با او صمیمی می‌شوید و عمیق‌ترین رازهای خود را به او می گویید.

بدون دقت، تجزیه و تحلیل نباید وارد معامله و رابطه عاطفی با کسی شوید.

 

بهترین راه اعتماد کردن

 

به رفتار انسان‌ها نگاه کنید. آدم‌ها، حرف زیاد می‌زنند. اما کم به حرف‌هایشان عمل می کنند.

یک نکته ی مهم دیگر زمان است. با گذر زمان دیگران را نگاه کنید و درباره اعتماد به آن‌ها تصمیم بگیرید.

انسان‌ها را می شود از روی عملکردشان طی گذر زمان شناخت.

هر شخصی نسبت به کسی که باید به او اعتماد کند و میزان اعتمادی که باید به او داشته باشد، نامطمئن است. در برخی مواقع، زمان مناسب برای اعتماد کردن مشخص نمی باشد. افراد به صورت روزمره در مورد شخصی که باید به آن اعتماد کنند و میزان اعتمادی که باید نسبت به او داشته باشند، تصمیم گیری می کنند.

 

ضرورت مشخص کردن حد و مرز

 

فکر می کنید اگر در یک ارتباط حد و مرز را مشخص کنید، دیگر صمیمیتی وجود ندارد.

زمانی که وارد یک رابطه جدید می شوید، مثل: رابطه دوستی، همکاری، ارتباط با شریک عاطفی و… هیجانی رفتار می کنید.

شروع می کنید ازگذشته گفتن، از آینده گفتن و راجع به خیلی از مسائل حرف زدن.

مسئله اینجاست که من و تو اول رابطه هایمان مرزهای ارتباطی خود را مشخص نمی کنیم.

و این باعث می شود مرزهایتان از بین برود. هر آدمی مرزهای خاص خودش را دارد.

مرز مالی، مرز ذهنی و عقلانی من، مرز جسمانی و مرز فیزیکی من با تمام مرزهای تو فرق می کند.

اگر در یک رابطه، این مرزها رو باهم قاطی کنید، میگویید آن فرد، فرد خوبی نبود، خیانت کرد اما غافل هستید که خودتان حدو مرزتان را مشخص نکردید.

تو چقدر ابتدای مسیر یک رابطه، حد و مرزهایت را مشخص میکنی؟

 

عوامل ایجاد بی اعتمادی

 

  • تصادف
  • بیماری
  • افسردگی
  • اختلالات تطبیقی
  • اضطراب
  • ترس از ترک شدن
  • مشکلات دلبستگی
  • استرس بعد از آسیب
  • و…

 

علائم بدگمانی و بی اعتمادی

 

شکست ها یا خیانت های گذشته می تواند عامل اصلی بدگمانی باشند. علائم مربوط به یک شخص که دارای بدگمانی افراطی است عبارت است از:
• نبود رابطه صمیمی یا دوستان
• بدگمانی که منجر به ایجاد اختلال در یک رابطه می شود
• روابط چشمگیر و دارای اختلاف زیاد
• بدگمانی یا اضطراب در مورد دوستان و خانواده
• وحشت زدگی در طول رابطه صمیمی فیزیکی
• ایجاد این باور که سایر افراد فریبنده یا بدخواه می باشند، بدون داشتن هیچ نوع مدرکی

 

چگونه اعتماد کنیم؟

 

  • اعتماد درجه های متفاوتی دارد و نیاز نیست به همه اعتماد کامل داشته باشید. در طول زندگی متوجه می شوید که چه کسانی قابل اعتماد هستند. هر موضوعی را با هر کسی مطرح نکنید تا از اعتمادتان سوءاستفاده نشود.
  • اعتماد كردن مهم ترين درسی است كه بايد از دوران ابتدایی زندگی آموخت. اگر ياد نگيريم كه در زندگي به كسی اعتماد كنيم، نمي توانيم بفهميم كه وجود ما در زندگي فردی دیگر تا چه حد مي تواند پر معنی و با ارزش باشد.
  • در ارتباط با فردی نمی توان صد در صد مطمئن بود. اگر اعتمادمان سنجيده و درست نباشد هميشه نتيجه اش درست برعكس انتظار ما خواهد بود.
  • بين اعتماد كردن و سپردن چيزی به كسی تفاوت هست. ما به برخی از اشخاص می توانيم اعتماد كنيم چون می دانيم كه نمی توانند به ما آسيب برسانند، ولی فوق العاده حساس اند و اين حساسيت به حدی است كه مانع می شود از اينكه بتوانند درك درستی از ما داشته باشند. اگر اطلاعات مهمی داريم يا بايد به اين گونه افراد حساس بسپريم يا منتظر باشيم كه ما را كنار بزنند.
  • اعتماد به یک فرد يعنی او را به نقاط آسيب پذيری خود آگاه می کنیم. اگر با او قطع ارتباط کنیم يا به او نزديكتر شويم در هر دو مورد بايد خود را برای ضربه خوردن حاضر كنيم. مسئله ديگر اين است كه به كسی اعتماد نكنيم و تنها بمانيم. انسان از تنهايی گريزان است و ریسک شریک کردن دیگری را می پذیرد.

 

 

در صورتی که به یادگیری مطالب بیشتر در حوزه توسعه فردی و ارتباطات علاقه دارید پیشنهاد می‌کنیم مقاله‌های بخش توسعه فردی رو مطالعه و صفحه اینستاگرام پنجره چهارم زندگی رو دنبال کنید تا هرروز باهم نکات و تکنیک‌های جدیدی رو یاد بگیریم و محصول حد و مرز ارتباطی رو هم حتما نگاه کنید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

پشتیبانی انلاین
مکالمه را شروع کنید
سلام! برای چت در WhatsApp پرسنل پشتیبانی که میخواهید با او صحبت کنید را انتخاب کنید